اخلاق و سیاست ( 2 )
|
|
دوستان خوب من نقطه نظرهای مختلفی راجع به موضوع قبلی نوشته هایم یعنی " اخلاق و سیاست " ابرتز فرمودند . از همه آن ها سپاسگزارم . اما و اما نکته ای بسیار مهم وجود دارد که حتما می باید به آن بپردازم : هر یک از ما معیارهای مختلفی برای تعیین حدود " اخلاق " داریم . برخی از ما دروغ نگفتن و پایبندی به وعده هایمان را نشانه و دلیل پایبند بودن به اخلاق و اخلاقی رفتارر کردن می دانیم اما به اعتقاد من این امر فقط و فقط یک وظیفه انسانی است . هر انسانی چه اخلاق گرا باشد یا که نباشد برای داشتن زندگی آرام و بدون تنش می باید به برخی اصول اولیه انسانی پایبند باشد .
تفاوت سیاست به ویژه در کشورهی در حال توسعه با اخلاق و اخلاق مداری از همین جا ناشی می شود :
ما پذیرفته ایم سیاستمداران چندان پایبند به وعده ها و تعهدهایشان نباشند و اما دروغ گفتن .... ؟!
وفای به عهد شاید اولین انتظار ما از یک سیاستمدار باشد و اما تلاش برای فراموش شدن وعده ها خود جای سوال دارد . برخی از ما حنی داشتن روی خوش و چهره گشاده را نشانه ای از سلامت اخلاقی و نه فقط سلامت روانی دانسته و کسانی را که چنین هستند اخلاق مدار می دانیم اما در سیاست وضع چنین نیست : سیاستمداران لبخند می زنند با لحنی گرم و گیرا سخن می گویند و حتی پایبند بودن به تعهداتشان را ویژگی منحصر به فرد خود می دانند ، تا چه رسد به آن که دروغ بگویند یا به دروغ گویی متهم شوند . فراموش نکنیم نگاه عموم مردم به مفهوم اخلاق با نگاه سیاستمداران و عملکردشان تفاوت های عمده ای دارد .
اگر چه سیاست و اخلاق مفاهیمی نسبی هستند و هیچ ضابطه ای جز برداشت های شخصی هر یک از ما برای شناخت و ارزیابی آن ها وجود ندارد اما تجربه نشان می دهد که این دو فاصله زیادی با هم دارند .
در کشورهایی که مردم سالاری به مفهوم واقعی آن برای ساکنین آن ها به یک آرزوی دور بدل شده فاصله اخلاق و سیاست بیش از کشورها و جوامع مردم سالار است .
نظرات شما عزیزان:
|
پنج شنبه 20 مهر 1396برچسب:,
|
|
|
|
|